loading...
مه سیتی
Hamid Tahri بازدید : 128 یکشنبه 18 اسفند 1392 نظرات (0)

 

برای بازید به ادامه مطلب بروید

بی تو، مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم ،

همه تن چشم شد م، خیره به دنبال تو گشتم ،

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجود م،

شدم آن عا شق دیوانه که بودم .

در نهانخانه جانم ، گل یاد تو ، درخشید

باغ صد خاطره خندید ،

عطر صد خاطره پیچید:

یادم آمد که شبی باهم از آن کوچه گذشتیم


پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم

ساعتی بر لب آن جوی نشستیم.

تو ،

همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت.

من همه ،محو تماشای نگاهت .

آسمان صاف و شب آرام

بخت خندان و زمان رام

خوشه ماه فرو ریخته در آب

شاخه ها دست بر آورده به مهتاب

شب و صحرا و گل و سنگ

همه دل داده به آواز شباهنگ

یادم آید :تو به من گفتی :

- ( از این عشق حذر کن) !

لحظه ی چند بر این آب نظر کن ،

آب ،آیینه عشق گذران است،

تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است؛

باش فردا ،که دلت با دگران است!

تا فراموش کنی ،چندی از این شهر سفر کن!

با تو گفتم : (حذر از عشق ! – ندانم)

سفر از پیش تو ، هرگز نتوانم ،
نتوانم!
روز اول،که دل من به تمنای تو پر زد

چون کبوتر ، لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی، من نه رمیدم، نه گسستم...)

باز گفتم که:( توصیادی ومن آهوی دشتم
تا به دام تو درافتم همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم ،نتوانم !)

اشکی از شاخه فرو ریخت

مرغ شب ،ناله تلخی زد و بگریخت ...

اشک در چشم تو لرزید

ماه برعشق تو خندید

یادم آید که :دگر از تو جوابی نشنیدم

پای در دامن اندوه کشیدم.

نگسستم، نرمیدم.

رفت در ظلمت غم،آن شب و شب های دگر هم،

نه گرفتی دگر از عالم آزرده خبر هم ،

نکنی دیگر از آن کوچه گذر هم ...

بی تو، اما، به چه حالی من از آن کوچه گذشتم

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    ایا پرسپولیسی هستید
    به نظر شما تیم ملی از گروه خود سعود می کند
    ای از کار سایت ما راضی بودید
    آمار سایت
  • کل مطالب : 10
  • کل نظرات : 39
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 17
  • آی پی امروز : 14
  • آی پی دیروز : 7
  • بازدید امروز : 16
  • باردید دیروز : 4
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 23
  • بازدید ماه : 21
  • بازدید سال : 165
  • بازدید کلی : 66,773